یه چیزیو حس میکنم، انگار که تسخیر شدم

تابش خیره کننده ی سرگیجه آور

قدرتی که منو توی مه هدایت میکنه

حتی داغ تر از شعله ی آبی

رقصیدن به خواست خودت و ناپدید شدن

دوسش دارم دوسش دارم دوسش دارم

نور آبی سرگیجه آور جذاب میشه

انقدر داغه که دستام میسوزه

یه چیز ناشناخته که دور تا دور اینجا پخش میشه

روزهای آزاد واقعا زیبان

به اندازه ی طولانی بودن سوختن اون، نمیتونم جلوی خواستمو بگیرم

اراده کن عزیزم

این شعله ی آبیه عزیزم

اراده کن عزیزم

اون اون اون انجمن عه

اراده کن عزیزم

این شعله ی آبیه عزیزم

اراده کن عزیزم

اون اون اون انجمن عه

اون چیزی که از ترس ناشناخته ها مخفی شده بود

این تاریکی فراتر از دیده

به هرحال بیرون اونجا

این فقط یه چیز ناشناخته ی آبیه

رقصیدن به خواست خودت و ناپدید شدن

دوسش دارم دوسش دارم دوسش دارم

نور آبی سرگیجه آور جذاب میشه

انقدر داغه که دستام میسوزه

یه چیز ناشناخته که دور تا دور اینجا پخش میشه

روزهای آزاد واقعا زیبان

به اندازه ی طولانی بودن سوختن اون، نمیتونم جلوی خواستمو بگیرم

اراده کن عزیزم

این شعله ی آبیه عزیزم

اراده کن عزیزم

اون اون اون انجمن عه

اراده کن عزیزم

این شعله ی آبیه عزیزم

اراده کن عزیزم

اون اون اون انجمن عه

حد و حدودی که داره نابود میشه، این حس خیلی هیجان انگیزه

نابود میشم

از اولین لحظه ای که دیدمت جذبت شدم

توی نور عجیب رنگی

انگار که منتظرش بودم، الان من دارم میسوزم

درخشش خیره کننده

انقدر داغه که دستام میسوزه

یه ناشناخته که دور تا دور اینجا پخش میشه

روزهای آزاد واقعا زیبان

به اندازه ی طولانی بودن سوختن اون، نمیتونم جلوی خواستمو بگیرم

اراده کن عزیزم

این شعله ی آبیه عزیزم

اراده کن عزیزم

اون اون اون انجمن عه

اراده کن عزیزم

این شعله ی آبیه عزیزم

اراده کن عزیزم

اون اون اون انجمن عه