دورورورو دو دو

بدون دونستن

من شیرینم، این عشق عه

یه لحظه به اون خیره میشم

صبر میکنم تا بیفته توی دستم

میخوام اونو بی درد سر داشته باشم

افسانه ی رومانتیک

وقتی از نردبون بالا میرم

زیر پاهام، گیج میشم

ولی حتی اگه دستام رو یکم بیشتر دراز کنم

نمیتونم بهش برسم، حتی اگر رو نوک پام به ایستم

عشقی که هیچ وقت نمیشه درکش کرد

اوه، این فقط قراره به من آسیب بزنه

این تلخ و شیرینه، نمیخوام مزش کنم

فکر نکنم قراره شیرین باشه

احساسات نرسیده، فقط حس میکنم دارم میترسم

هیچ وقت گازش نمیگیرم، هیچ وقت درد رو گاز نمیگیرم

مزه های ترش برای اشک ها

ترش، اگر این عشق عه

نمیخوام مزش کنم، فقط حس میکنم دارم میترسم

عشق ترش عه، عشق انگور ترش عه

وقتی برف تموم میشه

بعضی وقتا قلبم یکم میلرزه

قلبی که برای اولین بار حس میکنم

تعجب کردم که اگه یکم گاز بگیرم چه اتفاقی قراره بیفته

روی میوه های قرمز

همه چشمارو از دست میدم

انگور ها روی نوک یه شاخه

تصور کن شیرین باشه

با این حال، حتی اگر فاصله ی یه قدم در طول زمان کوتاه تر بشه

نمیتونم بهش برسم

عشقی که بالای نردبون عه

نمیخوام به خاطر هیچی صدمه ببینم

این تلخ و شیرینه، نمیخوام مزش کنم

فکر نکنم قراره شیرین باشه

احساسات نرسیده، فقط حس میکنم دارم میترسم

هیچ وقت گازش نمیگیرم، هیچ وقت درد رو گاز نمیگیرم

مزه های ترش برای اشک ها

ترش، اگر این عشق عه

نمیخوام مزش کنم، فقط حس میکنم دارم میترسم

عشق ترش عه، عشق انگور ترش عه

اشتباه نکن

چون من تورو هیچ وقت واقعا دوست نداشتم

چون من متاسف نیستم

من خودم رو برای هر روز و هر شب انتخاب کردم

انگور هایی که هنوز نرسیدن

شاید نوبت من نیست

بوی تو هنوز نرسیده و سبز عه

من ترس رو حس میکنم، من ترس رو حس میکنم

مزه های ترش برای اشک ها

ترش، اگر این عشق عه

نمیخوام مزش کنم، فقط حس میکنم دارم میترسم

عشق ترش عه، عشق انگور ترش عه